کد مطلب:303736 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

پاکی و عفت و حیاء ره آورد مکتب انبیاء الهی است
در بخشی از شرح حالات حضرت موسی بن عمران علیه السلام آورده اند كه آن حضرت از شر فرعونیان با ترس و نگرانی، از مصر خارج شد بی آنكه قبلاً خود را مهیای سفر نماید.

و چیزی با خود بردارد پس از مدتی راهپیمایی و چند شبانه روز،طی طریق كردن به كنار شهر(مدین)رسید. دید گروهی از چوپانها گوسفندهای خود را در كنار چاهی آورده اند تا آنها را سیراب كنند در آن میان دید دو دختر، گوسفندانی بهمراه دارند و دورتر از مردان آن سوی چاه ایستاده و گویا منتظرند تا مردان به كناری روند و آنگاه گوسفندان خود را آب دهند.

موسی علیه السلام خود را به آنها رسانید و گفت: شما چرا گوسفندهای خود را آب نمی دهید؟ گفتند: می خواهیم صبر كنیم تا دور چاه، از مردان، خلوت شود آنگاه از چاه آب برداریم و علت این كه ما عهده دار این كار شده ایم به خاطر این است كه پدر ما (شعیب پیغمبر خدا) مرد سالخورده ای است و قدرت بر این كار را ندارد موسی علیه السلام به كمك آنها برخاست و دلو را از آنها گرفت و آب از چاه كشید و تمام گوسفندان آنها را آب داد سپس به كناری رفت و زیر سایه درختی نشست.

در حالی كه گرسنگی بر او كاملاً غلبه كرده بود از خدا استمداد كرد كه لطفش را شامل حال او نماید چیزی نگذشت كه یكی از دخترهای شعیب علیه السلام برگشت و به موسی گفت:

پدرم شما را دعوت كرده تا پاداش آب دادن گوسفندان ما را به شما بدهد (قرآن كریم آمدن این دختر را و حرف زدن او را با حضرت موسی علیه السلام كه توأم با حیا بوده اینگونه بیان می كند)فجائتهُ اِحْدیهُما تَمْشی علَی استِحْیاءٍ قالت اِنَّ اَبی یَدْ عُوكَ لِیَجْزیَكَ اَجْر ما سَقَیْت لَنا. (قصص/25).

یكی از آن دو دختر در كمال حیاء باز آمد و گفت: پدرم شما را دعوت كرده تا پاداش كمك شما را به ما در سیراب كردن گوسفندان به شما بدهد. موسی علیه السلام برخاست تا به خانه حضرت شعیب رهسپار شود در راه دختر، برای نشان دادن خانه خود جلوتر می رفت. موسی علیه السلام كه شاگرد مكتب عفت است این را صلاح ندانست چون دید باد می وزد و لباس دختر را حركت می دهد و این برخلاف عفت است ناگزیر گفت: ای دختر، من جلوتر می روم در هر مسیری كه به خطا رفتم شما با انداختن سنگ راه خانه خود را به من نشان دهید ما از خاندانی هسیتم كه روا نمی دانیم چشم نامحرمی بر اندام زنان مردم دوخته شود. دختر شعیب پذیرفت و بدین ترتیب به منزل رسیدند قرآن كریم به دنبال این داستان می فرماید:

قالَتْ اِحْدیهُما یا اَبَتَ اِسْتَأجرهُ اِنّ خیر مَنْ اِسْتَأجَرْتَ الْقَوِیُّ الاَمین. (قصص /26)

یكی از آن دو دختر یعنی (صفورا كه بعد به همسری موسی علیه السلام در آمد) به پدر گفت: پدر. این مرد را به خدمت خود اجیر كن كه بهتر كسی كه باید به خدمت برگزید كسی است كه امین و قدرتمند باشد.

نوشته اند: حضرت شعیب (ع) به دخترش گفت: نیرومندی او را در موقع آب كشیدن از چاه دانستی ولی امین بودن او را از كجا فهمیدی؟ دختر جریان راه، و عفت ورزیدن موسی علیه السلام را بازگو كرد شعیب (ع) استدلال دخترش را پسندید [1] .

و در بعضی از روایات و قصص انبیاء آورده اند كه شعیب علیه السلام میل باطنی دخترش را نیز نسبت به این جوان احساس كرد و در نتیجه این دختر را به عقد حضرت موسی علیه السلام در آورد مشروط بر این كه هشت سال و اگر خواست تا ده سال در خدمت او باشد و برای او كاركند و او نیز پذیرفت.

حیاء از دختر حضرت شعیب علیه السلام و عفت از حضرت موسی علیه السلام همه نشانه این است كه حیاء و عفت و پاسداری از این صفات نورانی ره آورد مكتب انبیاء است و موجب سعادت و عزت و سرفرازی است.

و خوشا به حال كسانی كه از این روش های پسندیده و خصلت های نورانی پیروی كنند.


[1] تفسير مجمع البيان ذيل آيات سوره مباركه قصص.